سالها میگذرد و شاید ساختِ سریالها و فیلمهای زیادی با سوژه ناصرالدین شاه این سؤال را پیش آورد که چرا آنقدر کارگردانان و سریالسازان علاقهمند هستند درباره قاجاریه اثر نمایشی خلق کنند.
ناصرالدینشاه را شاید بتوان یکی از پرحاشیهترین شاههای دوران معاصر ایران به حساب آورد و همین حواشی باعث ایجاد خرده داستانهای فراوان میشود. او به کمک بازیهای درخشان بازیگرانی که نقشش را بازی کردهاند، یکی از چهرههای پررنگ در داستانهای تاریخی در سینمای ایران است و حالا هم این روزها سریالی به نام «رحیل» برای شبکه سه سیما آماده میشود که البته قصه خود را در دوران انحلال (دو ماه آخر قاجاریه) قرار داده و روایت خود را بیشتر حولِ محور پهلوی اول میبرد.
ناصرالدین شاه، چهارمین شاه از سلسله قاجار است که با نزدیک به 50 سال پادشاهی، طولانیترین دوره پادشاهی را در میان پادشاهان قاجار دارد و او را صاحبقران مینامند. وی علاقهداشت به هر هنری از عکاسی گرفته تا نویسندگی و نقاشی، وارد شود تا آثاری را به جای بگذارد که واضحترین تصویر اتفاقات و تصاویر را از دوران پادشاهی او به نمایش بگذارد و همین علاقه وی فرصتی شد تا سالها پس وی فعالان عرصه فیلم و سریال بخشهایی از زندگی چهارمین شاه قاجار را سوژه ساخت اثرهایشان کنند.
بهاین ترتیب 5 دهه پادشاهی وی علاوه بر حواشی و داستانهای بسیار؛ تحولات تاریخی قابل توجهی را به خود دید تا این دوره از تاریخ معاصر ایران نظر سینماگران برای به تصویر کشیدن بخشهایی از داستانهای مربوط به او را جبکند. نخستین سریالی که درباره این دوره از تاریخ ایران ساخته شد کاری با کارگردانی زنده یاد علی حاتمی بود که نامش «سلطان صاحبقران» است.
این سریال که زنده یاد جمشید مشایخی نقش شاه قاجار را برعهده داشت، اگرچه مربوط به دوره سلطنت ناصرالدین شاه بود اما در زیر متن خود تلاشهای امیرکبیر برای آبادی ایران زمین را در سایه بیتدبیری ناصرالدین بهتصویر کشید.
از سوی دیگر دومین اثری که روایتی از شاهان قاجار را در دل خود داشت، فیلم سینمایی «کمال الملک» با کارگردانی مرحوم علی حاتمی بود که در سال 1362 ساخته شد. در این اثر داستان زندگی کمالالملک، نقاش بزرگ ایرانی به تصویر کشیده شد، اینبار مرحوم عزتالله انتظامی نقش ناصرالدین شاه را بازی کرد و در مقابلش مرحوم جمشید مشایخی که در «سلطان صاحبقران» خود ایفاگر نقش سلطان بود؛ نقش کمالالملک را بازی کرد تا با آنچه از اثر قبلی تجربه کرده بود اکنون در مقابل همان شاه پرحاشیه فردی مدبر و قابل اعتماد باشد.
این درحالی است که تلخترین اتفاق دوران زندگی ناصرالدین شاه، قتل امیرکبیر یکی از مهمترین صدراعظمهای ایران بود که در رشد، پیشرفت و شکوفایی کشور نقش مهم و بسزایی داشت و علاوه بر صدارت، شوهر عزتالدوله، خواهر ناصرالدین شاه هم بود و امضای فرمان قتل امیرکبیر به دست چهارمین شاه قاجار، یکی از سیاهترین نقاط سلطنت شاه صاحبقران به شمار میآید.
بنابراین طبیعی است که سینماگران علاقه ویژهای به روایت زندگی و مرگ امیرکبیر داشته باشند. توجه به این موضوع باعث شد تا 10 سال پس از اولین فیلمی که درباره ناصرالدین شاه ساخته شد، سعید نیکپور تصمیم بگیرد تا از زاویهای متفاوت به دوران ناصرالدین شاه بپردازد و اینبار زندگی امیرکبیر را به نمایش گذاشت و به همین دلیل سریال «امیرکبیر» را در سال 1364 روی آنتن شبکه یک سیما برد. در این سریال، ایرج راد نقش ناصرالدین شاه قاجار و سعید نیکپور نقش امیرکبیر را ایفا میکردند.
اما یکی از معروفترین فیلمهایی که درباره ناصرالدین شاه ساخته شد، فیلم کمدی فانتزی «ناصرالدین شاه آکتور سینما» است که نشات گرفته از همان علاقه قابل توجهی وی به هنر عکاسی و سینما بود در این اثر هم بار دیگر عزتالله انتظامی؛ تاج سلطنت برسرگذاشت و پردهای قابل توجه از دوره وی به نمایش گذاشت. این فیلم که در سال 1370 ساخته شد، داستانی طنز را روایت میکند که در آن شاه قاجار عاشق یک هنرپیشه شده و حکومت، مملکتداری و منافع ملی کشورش را رها کرد.
22 سال بعد از سریال «امیر کبیر» اینبار در سال 1388 و در سریال «سالهای مشروطه» با کارگردانی محمدرضا ورزی بار دیگر ناصرالدینشاه دستمایه خلق اثری شد و بر صفحه جادویی ظاهر شد. در این سریال که از زمان آغاز سلطنت ناصرالدین شاه تا آغاز مشروطه را از جنبه سیاست به تصویر میکشید باز هم ایرج راد ناصرالدین شاه بود.
این درحالی است که اخیراً ناصرالدین شاه دوباره سوژه ساخت اثری تاریخی با نام «جیران» کاری از حسن فتحی شد و همزمان آثاری به نامهای «آهوی من مارال» و «قبله عالم» هم خودشان را مهیای پخش کردند هرچند بعدها در آغاز پخش «جیران» اختلافاتی هم میان این پروژه و «آهوی من مارال» پیش آمد.
نکته جالب توجه اینجاست که در هر دو اثر بهرام رادان و حسن معجونی نقش ناصرالدین شاه را برعهده داشتند؛ اما در این میان «قبله عالم» کمتوفیق و ضعیف، حامد کمیلی را به عنوان ناصرالدین شاه معرفی کرد.
فارغ از اظهارنظرها درباره شباهت «جیران» و «آهوی من مارال» که مدتها روی آن بحث بود و کار به دادگاه و اتفاقات حقوقی هم کشیده شد؛ اینکه همزمان دو سریال تاریخی به روایت قصهای درباره ناصرالدین شاه علاقهمند شدهاند، میتواند جای تعجب باشد و اتفاقاً همین اختلافها به نوعی نمایانگر دوران بیثبات سلطنت چهارمین شاه قاجار شد.
البته مسعود آبپرور درباره اینکه چرا دوره قاجاریه بهخصوص 5 دهه سلطنت ناصرالدین مورد توجه اهالی فیلم و سریال معتقد است، یکی از خاصیتهای ویژه فیلم و سریال این است که مخاطب را به طور خاص با تجربیات و آموزههای تاریخ روبرو کند و اتفاقاً فعالان عرصه سریالسازی و فیلمسازان در آیینه گذشتگان میتوانند بسیاری از اتفاقاتی که همین امروز جاری است را دنبال کنند، تا برای پاسخ به مخاطبانشان اثری مناسب تدارک ببنند، پس این نوع آثار به این واسطه، مقاطع مختلف تاریخی را به تصویر میکشند و عموماً اتفاقاً جذاب هم میشوند.
آبپرور میگوید: ویژگیهای این دوره آنچنان است که نه خیلی از آن دور هستیم و اتفاقاً خیلی نزدیک که نتوانیم راجب آنها داوری کنیم، بلکه این دورهها، دورههای جذاب تاریخی است که ایران وارد دوره تجددخواهی و دروازههای تمدن جدید میشود و همین تغییر حالت به خودی خود یک عطف مناسب نمایشی ایجاد میکند که در تغییر اندیشهها و سبک زندگی نسبت به سایر دورههای دیگر جذابتر است و فقط باید آن مقطع تاریخی درست انتخاب شود. به عنوان مثال قصه سریال «رحیل» به دو ماه آخر دوره قاجاریه و انحلال این سلطنت میانجامد.»
بههرحال جای تردید نیست که این دوره پرحاشیه در تاریخ معاصر کشورمان هنوز گفتنیهای بسیاری دارد که میتواند نظر اهالی فیلم و سریال را به خود جلب کند تا به واسطه خلق آثاری فاخر و قابل توجه این زوایای پنهان برای مخاطبان بازنمایی شود.