شخصیت انیمیشنی که برای کودکان الگوهای بدی هستند امروزه انیمیشنها و شخصیتهای کارتونی به قهرمانان دنیای کودکان تبدیل شدهاند. کودکان یا به طور مستقیم از آنچه بر صفحه تلویزیون میبینند، الگوگیری میکنند و یا آن را به ذخیره الگوهای رفتاری خویش میافزایند. الگوبرداری نادرست از شخصیت های انیمیشن، می تواند باعث الگوبرداری غلط و مغایر با فرهنگ کشور در کودکان شود. در ادامه به معرفی پنج تا از شخصیتهای انیمیشنی که احتمالا الگوی خوبی برای کودکان نیستند، میپردازیم.
شخصیت انیمیشنی
پاتریک در انیمیشن «باب اسفنجی شلوار مکعبی» (SpongeBob SquarePants) یک ستارهی تنبل است
به گزارش هفت هنر : حماقت پاتریک در سریال انیمیشنی «باب اسفنجی شلوار مربعی» او را به شخصیتی دوستداشتنی تبدیل میکند، اما وجدان کاری که در او وجود ندارد، بدترین کابوس هر کارفرما خواهد بود. پاتریک معمولا برای رهایی از مشکلاتش به دیگران تکیه میکند و تمایلی به انجام هیچ کاری نشان نمیدهد.
در قسمت «بازنده صورتی بزرگ»، پاتریک وقتی متوجه میشود که باب اسفنجی مجموعهی بزرگی از جوایز دارد، ناراحت میشود و حسادت میورزد. پاتریک علیرغم اینکه برای خودش جایزه میخواهد، حاضر نیست سخت کار کند. در نهایت، جایزهای که به او اهدا میشود برای این است که بیشتر از هرکسی از انجام کارهایش شانه خالی کرده است. در حالی که پایان اپیزود خندهدار است، همچنین ثابت میکند که پاتریک بدترین الگو برای کسانی است که میخواهند در کارهایشان موفق باشند.
کوزکو در «زندگی جدید امپراتور» (The Emperor’s New Groove) امپراتوری وحشتناک است
با اینکه کوزکو در طول انیمیشن محبوب و بامزهی «زندگی جدید امپراتور» یاد میگیرد که انسان و رهبر بهتری باشد، اما هیچ شکی نیست که در ابتدای فیلم، او امپراتوری وحشتناک است. کوزکو خودخواه، خودمحور، سطحی است و هیچ اهمیتی به اینکه دیگران را ناراحت کند نمیدهد.
کوزکو در گذشته فقط محبوبیت، زیبایی و تجملات برایش الویت داشت، و هیچ توجهی به اینکه کارهایش چه تأثیری روی دیگران میگذاشت، نمیکرد. حتی با اینکه فیلم دربارهی سیر تحول کوزکو از امپراتوری خودخواه به انسانی خوب است، اگر ایزما تصادفاً او را به یک شتر تبدیل نمیکرد، احتمالاً هیچ تغییری نمیکرد.
«سیندرلا» الگوی مناسبی برای ازدواج و آینده نیست
«سیندرلا» دختری است که مادرش را از دست داده و اسیر دست نامادری است. مهمترین حسنی هم که دارد، زیباییاش است؛ زیباترین دختر کشور! گویی زیبایی، مهمترین حسن یک دختر به شمار میرود. دیگر ویژگیهای مهم سیندرلا، مظلومیت، زجرکشیدن و مهربانی او است.
در ادامه داستان، سیندرلا مانند همه دختران شهر به مهمانی پسر پادشاه دعوت میشود که قرار است در آن، همسرش را انتخاب کنند. بقیه داستان را هم که همه میدانیم؛ حضور سیندرلا در جشن با کمک پری مهربان و موشها، ملاقات شاهزاده، عاشق شدن او، دوازده ضربه ساعت و کفش جامانده…
تا همینجا، داستان تقویتکننده باورهای نادرستی چون معجزه عشق در یک نگاه و مطرح کردن شاهزاده بهعنوان مرد ایدهآل است. شنیدن چنین داستانهایی میتواند باورهایی را در ذهن کودک بپروراند؛ مثل اینکه زن موجودی ضعیف است که نیروهای بیرونی به راحتی باعث آزارش میشوند و خودش نمیتواند برای رهایی و بهبود اوضاع اقدامی انجام دهد. بیننده چنین کارتونی تصور میکند مرد باید اصیل، قدرتمند و ثروتمند باشد تا بتواند نجاتدهنده زن باشد.
این کلیشهها اینطور نشان میدهند که ازدواج پایاندهنده تمام رنجهاست. نکته دیگر اینکه در هیچکدام از این داستانها و داستانهای مشابه، در مورد زندگی پس از ازدواج حرفی زده نمیشود و این موضوع مورد توجه قرار نمیگیرد. خوشبختانه در سالهای اخیر با پیشرفت مباحث روانشناسی، سازندگان انیمیشن و نویسندگان داستانهای کودکان با توجه بیشتر به این موضوعات، تغییر بزرگی در رویکردشان ایجاد کردند. براساس آن، در کارتونهای این دهه عنصر اراده پررنگ و عنصر شانس کمرنگ شده است. از طرفی دیگر دوستی، گروه محوری، دوری از قضاوت، تکریم شادی، خوبی بیقید و شرط و… را میتوان دید. مثلا در داستان «در جستجوی نمو»، «پاندای کنگفوکار»، «شنل قرمزی»، «داستان کوسه» و فیلم «الا».
کریس مکلین در انیمیشن «جزیره آرزوها» (Total Drama) بد اخلاق و گاهی ظالم است
در حالی که نقشههای شرمآور کریس مکلین برای کمپینگها در مجموعهی «آروزهای بزرگ» خندهدار است، هیچکس نمیتواند انکار کند که کارهای او بیدلیل خشن و ظالمانه است. از وادار کردن شرکتکنندگان به مبارزه با بدترین ترسهای زندگیشان، تا تهیهی اقامتگاههای غیرقابل سکونت و غذای کپکزده، او قطعا بیرحمترین مشاور کمپ جهان است.
کریس به عنوان میزبان معمولا از اقامتگاههای مجلل خود لذت میبرد، اما خواب را از مسافران محروم میکند. علاوه بر این، برای کریس عادی است که آنها را مجبور به رقابت در چالشهای خطرناک کند. در حالی که «آروزهای بزرگ» اغلب میتواند به خاطر لحظات طنز جالب باشد، عدم همدلی کریس با دیگران، او را به عنوان یک شخصیت خودخواه و وحشتناک معرفی میکند.
یوجین در «گیسوکمند» (Tangled) در گذشته دزدی غیر قابل اعتماد بود
یوجین یکی از شخصیتهای اصلی انیمیشن «گیسوکمند» است که با اسم مستعار فلین هم او را میشناسند. راپونزل یوجین را، وفتی در حال فرار از مأموران سلطنتی تصادفی سر از برج او درمیآورد، ملاقات میکند. او بعد وقتی راپونزل تهدیدش میکند که تاجی را که دزدیده است، پس ندهد، مجبور میشود به راپونزل کمک کند.
همهی اینها در نهایت باعث میشود که یوجین و راپونزل به هم علاقهمند شود. اما تا پیش از آن، یوجین دزدی غیر قابل اعتماد است. او نه تنها مجرم است، بلکه به همکارش خیانت میکند که بتواند فرار کند. این شخصیت در نهایت کارهای زشتش را جبران میکند و حتی جانش را برای راپونزل به خطر میاندازد، اما تا پیش از آن الگوی رفتاری خوبی برای بچهها نیست.