ویشکا آسایش ویشکا آسایش در 16 ابان 1351 در تهران دیده به جهان گشود.
ویشکا آسایش
به گزارش هفت هنر : خانواده : ویشکا آسایش در تهران محله سید خندان، خیابان مهاجر به دنیا آمد است.
ویشکا آسایش در یک خانواده 4 نفری متولد شد. او یک خواهر بزرگتر به نام آویسا دارد. پدرش سفیر ایران در هند بوده است و مادرش تحصیلکرده رشته «مونته سری» (متد آموزش ویژه کودکان) بود.
خانواده هنری
ویشکا خواهرزاده مازیار پراو فیلمساز ایرانی و نوه شین پرتو ( دکتر علی پرتو) نویسنده و شاعر ایرانی است که اسمش را پدربزرگش انتخاب کرده ، ویشکا به معنی نعمت الهی است.
تحصیلات
فارغ التحصیل رشته طراحی صحنه و لباس از دانشگاه لندن انگلستان می باشد . در پایان دوره راهنمایی همراه خواهرش نزد عمویشان در کشور آلمان میروند تا ویزای لندن را بگیرند . در کنار خاله هایشان در این شهر زندگی و تحصیل کنند اما با گذشت یکسال به دلیل ندادن ویزا به ایران باز می گردند.
اولین تجربه بازیگری
ویشکا آسایش در سن 19 سالگی اولین بار جلوی دوربین رفت . او در سریال امام علی کاراکتر قطام را ایفا کرده است . این پروژه اولین فعالیت ویشکا آسایش محسوب می شود .
او به واسطه ی دایی اش مازیار پرتو سر صحنه فیلم امام علی ( ع) رفت و در نهایت بعد از تست دادن، برای نقش قطام انتخاب شد. سریال امام علی به کارگردانی داوود میرباقری در سال 1375 اکران شد.
این سریال در 1 فصل و 22 قسمت تهیه و پخش شد، از بازیگران بنام این سریال میتوان به جمشید مشایخی، داریوش ارجمند، مهدی فتحی، بهزاد فراهانی، محمدرضا شریفینیا، سیروس گرجستانی، اصغر همت، انوشیروان ارجمند اشاره کرد.
حس و حال ویشکا آسایش در اولین تجربه بازیگری
مرحوم دایی ام «مازیار پرتو» از چهره های مطرح در عرصه فیلمسازی بودند. با این که رابطه بسیار زندیکی با ایشان داشتم، اما او هیچ علاقه ای به حضور من و دیگر اقوام برای حضور در عرصه بازیگری نداشت و ترجیح می داد که ما حواس مان را به درس و مدرسه معطوف کنیم.
هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال «امام علی» هستیم، دوست داری بازی کنی؟
من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم یکی می آید به من می گوید: خانم ما شما را دست انداختیم، اما در کمال تعجب، هیچ کسی این حرف را به من نزد و من یکی از مهم ترین نقش هایم را در آن کار بازی کردم.
مهاجرت به انگلستان
ویشکا آسایش پس از پایان کارش در امام علی برای ادامه تحصیل راهی انگلستان شد و به مدت پنج سال در این کشور حضور داشت. او در این رابطه می گوید : از سیستم کنکورمان بدم میامد چرا که باید برای رشته گرافیک ، عربی می خواندم این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم که بهترین زندگی من شد.
بازگشت و ادامه بازیگری
ویشکا آسایش سال 1376 و بعد از بازگشت به لند با فیلم «ساحره» ساخته ی داوود میرباقری دوباره جلوی دوربین قرار گرفت . از بازیگران سرشناس این فیلم میتوان به محسن شاهابراهیمی، عنایتالله بخشی، مجید جعفری، اکرم محمدی اشاره کرد. یکسال بعد هم با فیلم « عشق + 2 » به کارگردانی رضا میرکریمی کارش را ادامه داد.
اوج شهرت با مسافری از ری
ویشکا آسایش در سال 1379 یکی از بزرگترین پیشنهاد های بازیگری خود را از داوود میرباقری دریافت کرد و آن هم حضور در فیلم مسافر ری بود که به شدت در فیلم درخشان ظاهر شد. از بازیگران سرشناس این فیلم میتوان به داریوش ارجمند، جمشید هاشمپور، محمدرضا شریفینیا، نورمحمد ذوالفقاری اشاره کرد. این فیلم یکی از موفقیت های زندگی ویشکا آسایش است.
حضور در فیلم رامبد جوان
در سال 1389 ویشکا آسایش در فیلم ورود آقایان ممنوع به کارگردانی رامبد جوان به ایفای نقش پرداخت. این فیلم در ژانر کمدی بود که در همان زمان اکران با استقبال خوب مردم مواجه شد و توانست به عنوان دومین فیلم پرفروش سال شود که مقدار فروش دقیق فیلم ۶ میلیارد تومان بود.
در این فیلم سلطان فیلم های کمدی رضا عطاران به ایفای نقش پرداخت از دیگر بازیگر های این فیلم میتوان به پگاه آهنگرانی، مانی حقیقی، بهاره رهنما، زهره حمیدی اشاره کرد.
خلاصه داستان فیلم: فیلم ورود آقایان ممنوع، مدیر یک دبیرستان دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است.
اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما …
ویشکا آسایش در سریال دراکولا به کارگردانی مهران مدیری
سریال دراکولا به کارگردانی مهران مدیری که در ادامه فصل قبل آن به نام هیولا ساخته شده است در اواخر سال 1399 از طریق نمایش خانگی منتشر شد.
ویشکا آسایش در این سریال نقش ژاله کبیری همسر دوم کامران کامروا با بازی مهران مدیری را بر عهده داشت که همسرش زن دیگری گرفته و ثروت هر دو زن را تصاحب و فرار می کند. این بانوی هنرمند در سریال دراکولا با بازیگران دیگری همچون اندیشه فولادوند، سیما تیرانداز، محمد بحرانی، بهنام تشکر، نیما شعبان نژاد، امیرمهدی ژوله و گلاره عباسی همکاری کرده است.
خلاصه داستان فیلم: ژاله کبیری، همسر جدید کامران کامروا که 3 سال است با او ازدواج کرده، برای او جشن تولد گرفته است و همه آشنایان و دوستان را دعوت کرده تا ثروت خود را برای دیگران به نمایش بگذارد.
کامران کامروا هم موسسه خیریه جدیدی برای کودکان کار راه اندازی کرده و مانند گذشته به پولشویی مشغول است و مهیار مهرافزون رو به استخدام خود درآورده است. مهمانی باشکوهی برپا است و ما با دوستان و خانواده جدید کامروا آشنا می شویم…
فیلم گورکن و موفقیت های بیشتر ویشکا آسایش
فیلم گورکن یکی از موفقت ترین آثار ویشکا آسایش در کارنامه هنری اش می باشد که در سال 1400 اکران شد. این فیلم به کارگردانی کاظم ملایی و تهیه کنندگی سینا سعیدیان، داستان زنی به نام سوده شریف زادگان را روایت می کند که پسری مبتلا به آلبینیسم از ازدواج قبل خود دارد.
پسر یازده ساله او ربوده شده و ربایندگان درخواست 10 عدد بیت کوین را برای آزادسازی او درخواست می کنند و … حسن معجونی، مهراوه شریفی نیا، رضا بهبودی، مهدی حسینی نیا، سیاوش چراغی پور و گوهر خیراندیش دیگر بازیگران این فیلم را تشکیل می دهند.
ویشکا آسایش در سریال روزی روزگاری مریخ
روزی روزگاری مریخ، سریالی به کارگردانی پیمان قاسم خانی و محسن چگینی در سال 1401 است در نمایش خانگی منتشر شد. این سریال در ژانر کمدی و خانوادگی در 1 فصل و 26 قسمت ساخته شد.
و ویشکا آسایش نقش لونا را بر عهده دارد که بانوی زمینی- مریخی است. او مشاور املاک و امور اقامت در مریخ بوده و در کنار مشکلات کاری و زندگی خود، در انتظار بسته مرموزی است که قرار است از زمین به دستش برسد… از بازیگران سرشناس این فیلم میتوان به سام درخشانی، ویشکا آسایش، امیر نوروزی، امیر کاظمی، بهادر مالکی، نوشین تبریزی، امیرمهدی ژوله اشاره کرد.
جدیدترین اثر ویشکا آسایش
ویشکا آسایش در آخرین هنرنمایی خود در سریال بیگناه به کارگردانی مهران احمدی در ژانر درام، اجتماعی به ایفای نقش پرداخت. این سریال در 1 فصل و 23 قسمت ساخته و پرداخته شد. از ستارگان این فیلم میتوان به محسن کیایی، شبنم مقدمی، مسعود رایگان، و رؤیا تیموریان اشاره کرد.
خلاصه داستان سریال: بهمن مردانی (محسن کیایی) برای کشف راز آنچه بیست و پنج سال قبل باعث فرار او به خارج از کشور شده بود به ایران بازمیگردد، و برگشتن او خانواده رشید فرشباف (مسعود رایگان) استاد مشهور طراحی فرش را در موقعیت تازهای قرار میدهد.
افتخارات
- ویشکا آسایش توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی «رامبد جوان» را بدست آورد.
- جایزه بهترین بازیگر زن از «نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم ریورساید آمریکا» (2021) برای بازی در فیلم «گورکن» به کارگردانی «کاظم ملایی
- جایزه بهترین بازیگر زن از «دهمین جشنوارهٔ فیلم زمستان آمریکا» (2021) برای بازی در فیلم «گورکن» به کارگردانی «کاظم ملایی
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران به عنوان بهترین بازیگر از «سی و هفتمین جشنوارهٔ فیلمهای آسیایی لس آنجلس» 2021 برای بازی در فیلم
- «گورکن» به کارگردانی «کاظم ملایی» (در بیانیه هیئت داوران آمدهاست: آسایش در نقش سوده اجرای خیرهکنندهای دارد که شما را به پیچیدگی دنیای خود دعوت میکند
- برنده جایزه بهترین بازیگر زن در بخش فیلمهای مستقل «ششمین جشنواره فیلم کالیای اسپانیا» (2021) برای بازی در فیلم «گورکن» به کارگردانی «کاظم ملایی
زندگی شخصی
ویشکا آسایش با رضا قبادی ازدواج کرده است ، ثمره ازدواج آن ها یک پسر به نام گیو می باشد که در سال 1384 به دنیا آمده است.
نحوه آشنایی با همسرم
در طی دورانی کـه بـه ایران معاشرت داشتم، رضا قبادی همسرم را دیدم. از همان لحظه اولی کـه چشمم بـه او افتاد، فهمیدم او مرد رویاهایم اسـت و همان ویژگی هایي را دارد کـه مـن همیشه مدنظرم بود، یک مرد قدبلند، جدی و جنتلمن. وقت زیادی را صرف شناخت او از راه دور کردم و هر لحظه کـه وی را می شناختم بـه او بیشتر علاقه مند میشدم.
اما یک روز بـه خودم آمدم و دیدم مـن دارم همینطور وقتم را هدر میدهم بدون اینکـه حس واقعی ام رابه رضا بگویم بهمین خاطر، بی خیال قضاوت ها شدم و با او در مورد حس واقعی ام، حرف زدم و بـه او گفتم کـه دوست دارم با او آشنا شوم و ازدواج کنم. خوشبختانه این پیشنهاد مـن با استقبال مواجه شد و مـن و رضا با یک دیگر ازدواج کردیم.
حس مادرانه
مادرشدن برای مـن یک تجربه کم نظیر اسـت. ازآن حس هایي کـه هر لحظه از فکر کردنش غرق شادی میشوم. پس از گذشت مدتی از زندگی مشترک مـن و همسرم هردو بـه این فکر افتادیم کـه بچه دار شویم. مـن هم سعی کردم از لحظه لحظه حس مادرشدنم لذت ببرم.
نمیگذارم پسرم وقتش را تلف کند
هرچند مخالفتی با کارکردن «گیو» با تبلت و کامپیوتر ندارم. اما دلم نمیخواهد، همه ی وقت او پای این چیزها هدر شود، بهمین خاطر برای تماشای تلویزیون و کار کردنش با کامپیوتر و تبلبت برنامه ریزی کردم، انصافا او هم بچه حرف گوش کنی اسـت.
گیو حد و مرزش را بخوبی میداند و خیلی وقت ها هم کـه وقتش رابا تکنولوژی می گذارند، مسائل علمی را دنبال می کند. «گیو» در مدرسه آلمانی ها درس میخواند و خوشبختانه علاوه بر پارسی با زبان آلمانی و انگلیسی هم آشناست.
معنی اسمم را از پدربزرگم پرسیدم
«از همان خردسالی معنی اسمم را میدانستم چون همه ی میگفتند چقدر اسمت قشنگه. ویشکا یعنی چی؟ بعد رفتم سراغ پدربزرگم و از او پرسیدم ویشکا بـه چـه معناست؟ او هم گفت: «نعمت الهی» کـه از طرف خداوند بـه سوی بندگانش سرازیر اسـت.
بعد مـن هم نشستم و یک صفحه تمام معنی اسمم را نوشتم تا آنرا حفظ شوم. حالا دیگر هرکس می پرسید معنی اسمت چـه می شود؟ بـه سرعت میگفتم نعمت الهی کـه از طرف خداوند بـه سوی بندگانش سرازیر اسـت.
مـن همیشه اعتقاد دارم انتخاب اسم خیلی مهم اسـت و روی زندگی تاثیر میگذارد و بهمین دلیل در انتخاب اسم پسرم خیلی جستوجو کردیم تا معنای خوبی داشته باشد ودر نهایت «گیو» را انتخاب کردیم.
معنی اسم پسرم
گیو بـه معنای «قهرمان» اسـت. ویشکا هم با این فکر کـه معنای خوبی دارد همیشه انرژی خوبی بـه مـن داده اسـت.
او در جایی گفته بود مـن برخلاف خواهرم کـه یکسال از مـن بزرگتر اسـت و بسیار بسیار آرام و ساکت و خجالتی، شیطون و نقطه مقابل او بودم. مادرم تعریف می کند وقتی کوچک بودم، مـن را داخل این پارک هاي بچه کـه شبیه یک سبد خیلی بزرگ بود می گذاشتند.
آن دوران، پنج، شش دختر هم سن و سال بودیم کـه البته کوچک ترین و شیطان ترین شان مـن بودم.
ناگفته نماند کـه همه ی برنامه ها رابا خواهم انجام می دادم و همه ی چیز هم سر مـن خراب می شد. البته طبیعی بود، همه ی میدانستند کار مـن اسـت، چون خیلی کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه ی چیز سر در بیاورم.
عشق به ورزش همیشه!!!
ویشکا آسایش: من در خانواده ای بزرگ شدم که در کنار هنر، ورزش حرف اول را می زد و مادرم تمام تلاشش را به کار می بست تا ما را با ورزش آشنا کند. انصافا هم از دوران کودکی به ورزش علاقه داشتم! به واسطه بازی در نقش های مختلف تاریخی هم به اسب سواری و شمشیرزنی تا حدی مسلط شدم.
اما در کنار همه این ها، من شیفته کوهنوردی هستم… وقتی پی به این علاقه ام بردم سعی کردم با جدیت آن را دنبال کنم و این موضوع در نهایت باعث شد، «قله دماوند» را فتح کنم کهاین تجربه واقعا برایم کم نظیر بود.
خواهر نمیتواند دوست آدم باشد
– خواهر و برادر تا جایی می آیند، اما از جایی به بعد حس حمایت کنندگی و مادرانه و پدرانه دارند , و زود تحت تاثیر قرار می گیرند و نگران می شوند اما یک دوست گوش می کند.
تهران زیباست
دلم می خواست تهران شبیه کلاردشت بود! تمیز و سرسبز و زیبا با کوه و دشت و جنگل های بسیار! البته دور از شوخی آرشیتکت های ساختمان های شهر ما باید به این توجه کنند که هر ساختمانی ساز خودش را نزند و ساختمان ها در تناسب با هم باشند. حتی اگر می خواهند برج ها را دراز دراز بالا ببرند نظم و زیبایی را نباید فراموش کنند.
به شهرمان از هر لحاظ که نگاه می کنم می بینم زیبا نیست. آسمان که آبی نیست. زمین که چاله دارد. ساختمان ها هم که در کنار هم زیبا نیستند. امسال خیلی از هنرمندان برای نامزدی در انتخابات شورای شهر پیش قدم شده اند، اگر در این دوره یک شورای شهر فرهنگی داشته باشیم که از شما دعوت کند تا در زیباسازی شهر کمک کنید،
با توجه به اینکه با تحصیلاتتان در زمینه طراحی صحنه هم بی ارتباط نیست، چه طرحی را در تهران در می اندازید؟ هیچ وقت تنهایی نمی توان یک همچین کاری را انجام داد. این ها همه مثل یک رویای خیلی دور می مانند.
آرزوی شخصی من این است که یک خیابان را به من می دادند تا هر کاری دلم خواست با آن انجام دهم!
اولین کاری که می کردم از اول تا آخرش خانه های یک شکل دو طبقه می ساختم با پیاده روهایی با عرض 2 متر تا یک مادر با دو بچه اش به راحتی بتوانند از آن عبور کنند. کنار خیابان درخت ها را ردیف می کردم تا ته کوچه که یک فروشگاه می ساختم که همه چیزهای مورد نیاز اهالی خیابان را داشته باشد.
کمی آن طرفتر یک پارک کوچک که اهالی خیابان را دور هم جمع کند و چراغ های خیابان را طوری طراحی می کردم که مردم به راحتی بتوانند شب ها در خیابان قدم بزنند.
آرزوی هنری من به شهرم…
هرکس دلش می خواهد شهرش از لحاظ هنری غنی باشد. ما که فرهنگ غنی و سرشاری داریم. باید از مدارس شروع کنیم چون زیبایی شناسی هر آدمی از مدرسه اش آغاز می شود و در آنجا شکل می گیرد. زیبایی شناسی در معماری را باید در مدرسه ها به بچه ها بیاموزیم. من مدتی قبل برای کاری به ساختمان فارابی مراجعه کردم. وقتی آن بنای زیبا را دیدم از شدت زیبایی آن داشتم غش می کردم.
پسر 6ساله من از تعجب و هیجان دهانش باز مانده بود! چرا نمی شود همه ساختمان های ما به این زیبایی ساخته شوند؟ می دانم جمعیت زیاد است و نیاز به ساختن برج ها داریم اما برج هم می تواند با همین ظرافت و زیبایی و شکوه ساخته شود.
من دیوانه هستم!!!
من شخصیتی دارم که هر کاری را بهم بگویند نمی توانی بکنی سر لج می افتم و همان کار را انجام می دهم ؛ یکمی جسور و یکمی هم دیوانه هستم، همیشه به داشتن همچین حسی افتخار میکنم.
نیازمند تشویق هستم
از بچگی احتیاج داشتم تشویق شوم ، یعنی مادرم من را با تشویق علاقمند می کرد ، یادم می آید پیانو را وقتی 9 ساله بودم شروع کردم و معلمم به مادرم گفت خانم آسایش این ویشکا تمرین نمی کند ، دیگه نیارینش ، اما با تشویق های مادرم به پیانو ادامه دادم و اکنون به راحتی میتوانم پیانو بنوازم.
خداحافظی موقت از بازیگری برایم خیلی مفید بود
همانطور که در ابتدای صحبت هایم به این موضوع اشاره کردم، بعد از این که در این نقش بازی کردم، طبق برنامه ای که از قبل داشتم، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. سفر به خارج از کشور، برای من تجربه متفاوتی بود، چرا که باعث شد یاد بگیرم که در کنار درس خواندن چطور روی پای خودم بایستم و با فرهنگ کشور های دیگر آشنا شوم.
زندگی در آلمان برایم تجربه خوبی بود
باعث شد خیلی محکم شوم. مجبور بودم همه کارهایم را خودم بکنم. مثلا با دوچرخه می رفتم مدرسه و اگر لاستیک دوچرخه پنچر می شد، باید خودم پنچری آن را می گرفتم.
زندگی در انگلیس سخت بود
حالا دیگر بزرگتر شده بودم و می دانستم قرار است چه کنم. بخش سخت ماجرا خاله ام بود که می گفت آمده اینجا درس بخوانی و برخلاف مادرم، به واسطه زندگی در آنجا و همسر انگلیسی اش، خیلی سرد و سختگیر بود. البته وجه دیگری هم داشت که خیلی بانمک بود. شوهرِ خاله خیلی خوبی هم داشتم که خیلی به من کمک می کرد.
دوست ها انگلیسیام
دوستی هایی که از بچگی شکل می گیرد، ماجراش فرق می کند. اگر آن را کنار بگذاریم، به نظرم دوستی هایی که در انگلیس دیدم، خیلی نمایشی نبود. هیچ ادایی نداشتند. همان بودند که هستند. مثلا در جمع ما فقط یکی از بچه ها ماشین داشت که اگر بیرون می رفتیم، باید پول بنزین را تقسیم می کردیم و کسی هم ناراحت نمی شد. تعارف و … وجود نداشت.